نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: مایل به ادامه رابطم نیستم سردرگم ام

11496
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    مایل به ادامه رابطم نیستم سردرگم ام

    سلام، طولانی هست اما لطفا کمکم کنید
    حدودا چهار ماه و نیمی میشه که با اقاپسری اشنا شدم و اوایل اشنایی مون هردو به هم حس داشتیم یعنی همو دوست داشتیم و با قصد رابطه ای همیشگی یعنی ازدواج رابطه مونو شروع کردیم. ایشون مردی خوش اخلاق و نجیب و مهربونی هستن منم دختری ام که باهوشم خوش اخلاقم مهربون و درس خون و اجتماعی و از نظر ظاهری هم خوبم و توی رابطه واقعا گرم و صمیمی و فداکار بودم چون هم ایشونو دوست داشتم هم رابطه مونو و فکر میکردم میتونیم این رابطه رو ادامه بدیم و همو بیشتر بشناسیم و ازدواج کنیم
    اما با دعوا و بحثایی که پیش اومد و حرفایی که توی این چند ماه زده شد و اختلاف عقیده هایی که باهم داشتیم متوجه شدم ادامه دادن این رابطه نتیجه ی خوبی نداره و واقعا حس خوبی ندارم و اصلا دلم راضی به ادامه نیست... از طرفی بعد از یه هفته قهر که خودش رابطه رو بهم زد و خدافظی کرد بهم پیام داد و ابراز پشیمونی کرد اما هیج جوره قبول نکردم چون نمیخوام بعدا وابسته تر بشیم و جدایی برامون سخت تر بشه... براش دلیل منطقی اوردم با آرامش باهاش حرف زدم که ما باهم کارمون نمیشه اما قبول نکرد و میگفت منم بدون تو نمیتونم... میدید که سردم و خیال میکرد با قربون صدقه و هدیه خریدن من آدم سابقه توی اون رابطه میشم اما بهش گفته بودم چیزی درست نمیشه و این رابطه دیگه فایده ای نداره و بهتره الان از هم جدا بشیم اما با گریه و زاری میخواست منو نگه داره، بهم حس عذاب وجدان میداد که تو منو امیدوار کردی نمیشه بری
    بهم حس گناه میدادکه تو اولش گفتی دوستم داری باید حتما تا تهش پیشم بمونی... من بهش میگفتم ادما نیاز دارن بیشتر همو بشناسن و ماهم توی این چندماه بیشتر شناختیم همو و به این نتیجه رسیدم که بهتره جدا بشیم و نمیخوام ادامه بدم این رابطه رو...ببخشید که طولانی شد اما واقعا نیاز به کمک دارم نمیدونم باید چکار کنم... روز اخر بعد از این حرفا دید که من همش بغض دارم و گریه میکنم و حالم بده گفت باشه من حال بده تورو نمیخوام و خداروشکر دیگه از دیشب پیام نداده بهم... اما مادرش امروز بهم پیام داد و منم حرفایی که به خودش زده بودمو به مامانش گفتم اصرار کرد که فردا بهم زنگ بزنه.... چی به مادرش بگم... لطفا کمکم کنید تجربه ای ندارم...
    مادری که توی این چندماه یک بار نخواست حال منو بپرسه و بدونه اصلا اون دختری که اینهمه پسرش تعریفشو میکنه کیه... حالا به من پیام داده و میگه میخوام جلوی جدایی شمارو بگیرم اما من واقعا میخوام جدا بشم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20203
    نوشته ها
    768
    تشکـر
    429
    تشکر شده 847 بار در 477 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم سردرگم ام

    سلام،
    ببین عزیزم، تو خودت آگاهی و نتیجه ی رابطه ای که برای شناخت بوده این شده که باهم به مشکل میخورین،
    پس به هیچ وجهی به ادامه ش فکر نکن.با بخشش و فرصت چند باره و حالا بعد از ازدواج درست میشه و فلان فقط اوضاع بدتر میشه و تو به اون آدم فرصت میدی که باز تورو تو شرایطای مشابه و حتی بدتر قرار بده.
    این احساس عذاب وجدانتم کاملا از حرفای اون بهت القا شده و کاذبه
    نذار به منطقت غلبه کنه و واقعی به نظر بیاد
    اصلا حق با اون اقا نیست
    اون الان درگیرِ وابستگیش به شماست، اگه باز برگردین به هم، بعد از یه مدتی سرد و بی میل میشه...
    دلیلشم اینه که اون وابستگی عاطفیش تامین شده و مغزش به یه باورِ مطمئن تکیه داده.( که خیالش راحته سر جاتی)
    پس خودتو قربانیِ وابستگیِ بقیه نکن
    این وابستگی اصلا دلیلی بر اینکه عاشقته یا دوستت داره نمیشه... ما به گیاهای باغچه ام وابسته میشیم
    خیالتم راحت باشه، هیچکی بعد از جدایی نمرده
    عادت میکنه و به مرور میپذیردش
    پس به مادرشم بگو تصمیمت براساس یه اشنایی نسبیه و شما دو نفر باهم سازگار نیستین.
    امضای ایشان
    براي سرفه ي گلدان ها، گلي نمانده خودت گل باش...

  3. کاربران زیر از yasamanH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم سردرگم ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط yasamanH نمایش پست ها
    سلام،
    ببین عزیزم، تو خودت آگاهی و نتیجه ی رابطه ای که برای شناخت بوده این شده که باهم به مشکل میخورین،
    پس به هیچ وجهی به ادامه ش فکر نکن.با بخشش و فرصت چند باره و حالا بعد از ازدواج درست میشه و فلان فقط اوضاع بدتر میشه و تو به اون آدم فرصت میدی که باز تورو تو شرایطای مشابه و حتی بدتر قرار بده.
    این احساس عذاب وجدانتم کاملا از حرفای اون بهت القا شده و کاذبه
    نذار به منطقت غلبه کنه و واقعی به نظر بیاد
    اصلا حق با اون اقا نیست
    اون الان درگیرِ وابستگیش به شماست، اگه باز برگردین به هم، بعد از یه مدتی سرد و بی میل میشه...
    دلیلشم اینه که اون وابستگی عاطفیش تامین شده و مغزش به یه باورِ مطمئن تکیه داده.( که خیالش راحته سر جاتی)
    پس خودتو قربانیِ وابستگیِ بقیه نکن
    این وابستگی اصلا دلیلی بر اینکه عاشقته یا دوستت داره نمیشه... ما به گیاهای باغچه ام وابسته میشیم
    خیالتم راحت باشه، هیچکی بعد از جدایی نمرده
    عادت میکنه و به مرور میپذیردش
    پس به مادرشم بگو تصمیمت براساس یه اشنایی نسبیه و شما دو نفر باهم سازگار نیستین.
    خیلی ممنونم ازتون
    اره من که نمیخوام اذیت کنم کسی رو دختریم نیستم که با پسرا در ارتباط بوده باشم که الان بگم زیر سرم بلند شده و میخوام هوس بازی کنم و برم بقیه رو امتحان کنم... نه همچین چیزی نیست فقط میخوام حالمون کنار هم بد نباشه اون مدام داره پیام میده میگه مطمن باش کاری میکنم که رابطمون از قبل خیلی بهتر بشه و... ولی واقعا نمیخوام برگردم
    از هرجا که فکرشو کنید داره بهم پیام میده اگر کمی منطقی بود می‌پذیرید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم سردرگم ام

    سلام به شما ریحانه جان
    بهتر است از سرزنش کردن خود خودرای کنید چون شما در اول قبول کرده بودید که برمبنای شناخت در مورد ادامه مسیر و ازدواج تصمیم گیری کنید و بدون شناخت امکان تصمیم گیری در این موراد وجود ندارد و در این حالت تصمیم گیری هیجانی و بدون شناخت می باشد که می تواند آسیب زا باشد پس بهتر است در کنار احترامی که برای این آقا قائل هستید این موضوع را با ایشان در میان بگذارید چون نادیده گرفتن این اختلافات و مشکلاتی که بیان می کنید اگر به میزانی می باشد که برای شما قابل پذیرش نیست با زادواج نیز قرار نیست تغییر خاصی ایجاد شود پس بهتر است در همین دوران با دقت بیشتر اقدام کنید و تصمیم گیری داشته باشید .
    بهتر است به مادر ایشان نیز توضیح بدهید که بحث و یا دعوای خاصی بین شما وجود ندارد و شما بر مبنای شناخت این اقا این تصمیم گیری را داشته اید .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برای هیچکس مهم نیستم
    توسط ملیحه رضایی در انجمن بلوغ
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: 05-12-2022, 12:23 AM
  2. اهدای تخمک؛ کمک به بانوانی که قادر به لقاح جنین نیستند
    توسط aysam در انجمن مادران، کودک و نوجوان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-04-2021, 03:01 PM
  3. من خوب نیستم
    توسط Mohsen123 در انجمن دینی، مذهبی و پند آموز
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-06-2017, 06:03 PM
  4. ایستگاه خنده
    توسط Taghi Titan در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 43
    آخرين نوشته: 11-08-2014, 08:10 PM
  5. شاد نیستم
    توسط Hadi75 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 10-04-2014, 11:32 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد